مدح و مناجات با حضرت عباس علیهالسلام
گـفـتم توسـلی کـنـم امـشـب بـنـام تو ای عبد صالحی که بُوَد حق کلام تو همراه فطرس است همیشه سلام من دارم امـیـدهـا به عـلـیک الـسـلام تو داری نصب ز نور وشجاعت همین بس است بابت عـلـی و اُمّ بـنـین هـست مام تو غـبـطه خـور تـوأند شهـیدان راه حق یعنی که شامخ است به عالم مقام تو جور دگر معـامله با من نموده عشق هـنگـامهای که زنـدگیام شد بـنام تو مست میِ دگر نشوم تا به روز حشر یک لحظه گر زنم لب خود را به جام تو بر تـخـت پـادشـاهیِ عالم نـشـسـتهام از آن زمان که جان و دلم شد غلام تو در لحـظـه لحـظـۀ گـذر زنـدگـانـیام بر من رسیده لطف هـمیشه مـدام تو حـتی ارامـنه به تو هـستـند مـلـتـمس باب الحـوائـجی و کـنـند احـتـرام تو دارد برای خـلـقِ هـمه اهل روزگار آزادگـی و درس مــروّت پــیــام تـو جای دو دست هدیه نمـوده دوبال را آنهم به پاس کوشـش و آن اهتمام تو محشر تمام قـد شده در روز حشر تا با چـشم خود نـظاره کنـد بر قـیام تو تـشنه لـبی تو بر لب دریـا هـنوز هم آبم کـشد خجـالت از حُـسن مـرام تو |